تعداد صفحه: 250
گزارش کارآموزی بررسی حسابداری صنعتی
وظايف حسابداري صنعتي 4
مشاركت در امر كنترل: 4
تفاوتهاي حسابداري صنعتي با حسابداري مالي 4
اهداف سيستم حسابداري 5
گزارشگري خارجي يا برون سازماني 5
عامل هزينه يا شاخص فعاليت (Cost driver) : 7
مركز هزينه (Cost Center): 7
حسابداري بخش مسئوليت 7
هزينه هاي قابل كنترل 7
مقايسه Expense , Cost 8
موضوع داراي اهميت نسبي باشد. 8
انواع هزينه هاي مستقيم: 9
هزينه هاي غيرمستقيم 9
1. طبقه بندي براساس ماهيت هزينه 10
2- طبقه بندي براساس رفتار هزينه 10
خودآزمايي 12
گردش حسابهاي صنعتي 17
ثبت حسابهاي صنعتي 17
ثبت حسابهاي صنعتي در حالت اول: 18
ثبتهاي مربوط به دستمزد 18
ثبت هاي مربوط به سربار 19
نحوه حسابداري در سيستم سفارش كار: 28
تسهيم : 31
انواع خطوط توليد: 33
گزارش هزينه توليد: 37
شركت بتا (دايره اول ) 43
ضايعات: 49
حسابداري ضايعات غيرعادي: 50
مراحل روش رياضي 171
هزينه يابي استاندارد 174
تجزيه و تحليل انحرافات كل سر بار 182
انحراف قابل كنترل 183
هزينه يابي جذبي (Absorbtion / full costing) 199
هزينه يابي مستقيم (Dicect / variable costing) 200
مزاياي روش هزينه يابي جذبي: 211
محاسن روش مستقيم: 212
معايب روش مستقيم 212
روش هزينه يابي روش مستقيم (متغير) است. 213
انحرافات فروش: 230
بودجه نقدي (فصل 17) 242
مخارج سرمايه اي 250
نرخ بازده حسابداري: 251
4- خالص ارزش فعلي: 251
1- خالص ارزش فعلي: 257
بسمه تعالي
حسابداري صنعتي Cost Accounting
وظايف حسابداري صنعتي
تعيين بهاي تمام شده كالا يا خدمات توليد يا ارائه شده بمنظور قيمت گذاري
تعيين بهاي تمام شده كالاي ساخته شده جهت ارائه در صورتهاي مالي (ترازنامه، سود و زيان)
مشاركت در امر برنامه ريزي و بودجه بندي (اولين بودجه هر شركت، بودجه فروش است)
مشاركت در امر كنترل:
حسابداري صنعتي هم در تهيه برنامه و بودجه به مديريت كمك ميكند و هم درگزارش عملكرد به مديريت.
كار مهم ديگراين است كه عملكرد را با بودجه
مقايسه ميكند، مغايرتها (انحرافات) را محاسبه
نموده و نتيجه را به مديريت ارجاع ميدهد لذا
حسابداري صنعتي فقط اظهار نظر نموده و تصميم گيري با مديريت است.
علت مغايرت يا برنامه بوده و يا عملكرد، كه حسابداري صنعتي اينها را مجدداً بررسي مي نمايد.
5- تهيه اطلاعات مربوط جهت تصميم گيري مديريت
منظور تهيه اطلاعاتي است كه بتوان بطور بالقوه، تصميم گيري را تحت تاثير قرار دهد.
تفاوتهاي حسابداري صنعتي با حسابداري مالي
هدف از تهيه و ارائه صورتهاي مالي و گزارشات در حسابداري مالي و حسابداري صنعتي متفاوت است بطوريكه در حسابداري مالي هدف، ارائه اطلاعات به تصميم گيرند گان برون سازماني است ولي در حسابداري صنعتي هدف، ارائه اطلاعات به تصميم گيرندگان درون سازماني مي باشد.
نوع گزارشي كه در حسابداري مالي ارائه ميشود محدود به صورتهاي مالي اساسي و يادداشت هاي پيوست ميباشد در حاليكه در حسابداري صنعتي اطلاعات و گزارشهايي كه تهيه مي گردد بستگي به نياز مديريت شركت تجاري دارد.
در تهيه اطلاعات (صورتهاي مالي) حسابداري مالي استانداردهاي پذيرفته شده حسابداري (GAAP) بايد رعايت شود ولي در حسابداري صنعتي استاندارد خاصي رعايت نمي گردد.
گزارشات حسابداري مالي براي سال مالي (در برخي از كشورها بطور 3 ماهه) تهيه ميشوند. در حاليكه در حسابداري مديريت گزارشات مورد نظر ممكن است براي يك ساعت، يكروز، يك هفته، يك ماه و … در سال باشد (يعني دوره اش كوتاهتر از حسابداري مالي است)
اندازه گيري هاي حسابداري مالي طبق اصول حسابداري برحسب واحد پولي صورت ميگيرد در حالي كه واحدهاي اندازه گيري كه براي گزارشات حسابداري مديريت استفاده ميشود ممكن است غير از آن (واحد پول) باشد مثلا ممكن است ساعت، كيلو، بسته و … باشد.
گزارشات حسابداري مالي معمولاً گذشته نما هستند ولي گزارشات حسابداري مديريت عمدتاً به آينده مي پردازند.
گزارشات حسابداري مالي براساس بهاي تمام شده تاريخي تهيه ميشوند در حاليكه در حسابداري مديريت بيشتر تاكيد بر قيمت روز و يا قيمتهاي آتي ميباشد.
(مثلا بحث تمركز و عدم تمركز) چند موضوع + حسابداري صنعتي= حسابداري مديريت بطور كلي
اهداف سيستم حسابداري
سيستم حسابداري مهمترين سيستم اطلاعاتي كمي مديريت است كه سه هدف عمده را دنبال ميكند:
گزارش داخلي به مديريت در موقع وقايع روزمره شركت
گزراش داخلي به مديريت در مورد وضعيت بلندمدت شركت
گزارشگري خارجي يا برون سازماني
از سه هدف فوق، دو هدف اول به وسيله حسابداري مديريت دنبال ميشود و هدف سوم بوسيله حسابداري مالي. اهدافي كه بوسيله حسابداري صنعتي دنبال ميشود، اهداف ذكر شده براي حسابداري مديريت و تا حدي هدف تعيين شده براي حسابداري مالي ميباشد.
آشنايي با برخي از واژه ها و اصطلاحات و طبقه بندي ها در حسابداري صنعتي
بهاي تمام شده (cost): عبارتست از منابع فداشده جهت كسب ساير منابع. منابع بدست آمده، داراي منافع آتي هستند كه اين منافع ممكن است از طريق فروش و يا استفاده در عمليات به صاحب آن انتقال يابد (اين در واقع تعريف دارايي است)، بهاي تمام شده براساس رابطه علت و معلولي است (در مورد موجوديهاي كالا) و يا براساس رابطه سيستماتيك و معقول (مانند استهلاك دارائيهاي ثابت) به سود و زيان مي روند و تا زمانيكه منافع آنها منتقضي نشده است، بعنوان دارايي طبقه بندي ميشوند.
هزينه (Expense): از دست دادن منابع در جهت كسب منفعت يا درآمد است كه منافع كسب شده منقضي شده اند (منافع حاصل از آنها رخ داده است) اين هزينه ها منافع آتي ندارند و براساس اصل شناخت بلادرنگ، در همان دوره اي كه تحقق مي يابند به سود و زيان دوره بسته ميشوند.
زيان (Loss): از دست رفتن منابع بدون كسب هر گونه منفعت. اين مورد، نيز بنابراصل شناخت بلادرنگ در همان دوره اي كه تحقق مي يابند به سود و زيان دوره بسته ميشوند.
هزينه يابي (Costing): فرآيند تعيين بهاي تمام شده كالا و يا خدمات ميباشد. از تعريف هزينه يابي ميتوان دريافت كه حسابداري صنعتي به عنوان بخشي از حسابداري كه عمدتاً بر Costing تاكيد دارد هم در موسسات توليدي و هم در موسسات خدماتي ميتواند بكار رود.
موضوع هزينه (Cost object): چيزي كه در هزينه يابي به دنبال تعيين بهاي تمام شده آن هستيم، اصطلاحا cost object يا موضوع هزينه نام دارد. بنابراين موضوع هزينه يابي ممكن است يك پروژه، يك فعاليت، يك محصول، يك مشتري، يك دپارتمان يا بخش و امثال آن باشد.
معمولاً در حسابداري صنعتي مؤسسات توليدي، موضوع هزينه يابي محصول يا كالاست. در حسابداري سنجش مسئوليت، موضوع هزينه يابي، معمولاً يك واحد، بخش يا دپارتمان است.
عامل هزينه يا شاخص فعاليت (Cost driver) :
عاملي است كه باعث تغيير در Cost يا هزينه ميشود معمولاً عامل هزينه را تعداد محصول، تعداد ساعت، تعداد روزكاري، تعداد پرسنل، سطح زيربنا و امثال آن مي دانند. معمولاً در مؤسسات توليدي تعداد محصول و يا تعداد ساعات كار را به عنوان عامل هزينه در نظر مي گيرند ولي بايد توجه داشت كه حتي در يك شركت ممكن است براي موضوعات مختلف از عامل هزينه هاي مختلف استفاده گردد.
مركز هزينه (Cost Center):
جايي است كه مسئول كنترل هزينه هاي مربوط به خود باشد. معمولاً هزينه اين مراكز مجزا از ساير مراكز ميباشد و مدير هر قسمت يا بخش، مسئول هزينه هاي مربوط به آن بخش است.
حسابداري بخش مسئوليت
بحث اصلي دراين حسابداري اينست كه مديران بخشها بايد پاسخگوي هزينه هايي باشند كه در كنترل آنهاست و واضح است كه آنچه در كنترل مديران بخشهاست هزينه هاي قابل كنترل است.
در حسابداري سنجش مسئوليت به دنبال اين موضوع هستيم كه مديران بخشهاي مختلف تا چه حد در كنترل هزينه هاي قابل كنترل موفق بوده اند. در حسابداري سنجش مسئوليت تاكيد زيادي بر تفكيك هزينه هاي قابل كنترل و غيرقابل كنترل مي شود، زيرا بدليل هزينه هاي غيرقابل كنترل نمي توان مديران بخشها را تنبيه كرد.
هزينه هاي قابل كنترل
هزينه هايي است كه مسئول يا مدير يك مركز هزينه ميتواند در ميزان آنها تغيير ايجاد كند، به عبارت ديگر هزينه هايي است كه مدير قابل به كنترل آنهاست (كه اين هزينه ها، هزينه هاي متغير هستند) مثل هزينه مواد مستقيم، دستمزد مستقيم و هزينه سربار متغير.
هزينه هاي غيرقابل كنترل
هزينه هايي است كه مدير نمي تواند آنها را كنترل نمايد (البته در كوتاه مدت) مثل هزينه هاي اجاره، استهلاك و بيمه.
مقايسه Expense , Cost
cost داراي منافع آتي بوده در حاليكه هزينه منافع آتي ندارد.
منافع بهاي تمام شده (cost) منقضي نشده است در حاليكه منافع حاصل از تحمل هزينه منقضي شده است. (در عين حال هر دو هدفدارند)
تفاوت هزينه و زيان (Loss , Expense)
هزينه اداري و اختياري بوده در حاليكه زيان غيرارادي و ناخواسته است.
هزينه منافعي را در گذشته ايجاد كرده در حاليكه زيان در گذشته نيز منفعتي به دنبال نداشته است.
هزينه قابل كنترل است ولي زيان قابليت كنترل چنداني ندارد.
هزينه ناخوشايند نيست در حاليكه زيان تلخ و ناخوشايند است.
هر سيستم حسابداري صنعتي، حداقل داراي دو عنصر يا دو مرحله است:
مرحله انباشت هزينه (Cost Accumlation)
مرحله تخصيص هزينه (Cost Allocation)
در قسمت اول هزينه ها جمع آوري و تعيين مي گردند و مرحله دوم، هزينه هاي انباشته شده به موضوع هزينه يابي تخصص داده ميشوند كه تخصيص هزينه از دو راه امكان پذيراست:
رهگيري هزينه (cost Tracing)
تسهيم هزينه (cost Assignment)
هزينه هاي مستقيم: هزينه هايي هستند كه ميتوان آنها را بگونه اي كه از نظر اقتصادي عملي يا به صرفه باشند يا موضوع هزينه يابي رهگيري نمود. «از نظر اقتصادي عملي بودن» به اين مفهوم است كه:
فزوني منافع برمخارج (Cost & benafit) در نظر گرفته شده باشد يعني اطلاع حاصل از تعيين هزينه مستقيم، منافع بيشتري نسبت به هزينه تهيه آن اطلاع به ما ارائه دهد.
موضوع مربوط باشد، يعني بطور بالقوه بتواند تصميم گيري را تحت تاثير قرار دهد.
موضوع داراي اهميت نسبي باشد.
هزينه هاي غيرمستقيم: هزينه هايي هستند كه نمي توان آنها را به گونه اي كه از نظر اقتصادي عملي باشد با موضوع هزينه، رهگيري نمود. اينگونه هزينه ها تسهيم ميشوند.
براي هزينه هاي مستقيم، اصطلاح رهگيري هزينه و براي هزينه هاي غيرمستقيم اصطلاح تسهيم هزينه بكار مي رود. هزينه ممكن است در يك شركت مستقيم تلقي شود و در شركت ديگر غيرمستقيم، مستقيم يا غيرمستقيم بودن به موضوع هزينه يابي انتخاب شده بستگي دارد و با تغيير موضوع هزينه يابي ممكن است هزينه اي را كه قبلا غيرمستقيم مي دانستيم، به عنوان مستقيم طبقه بندي شود و بالعكس.
مثال: هزينه اجارة محل يك بخش توليدي ، زمانيكه موضوع هزينه يابي بخش ميباشد هزينه مستقيم بوده در حاليكه هزينه اجاره محل همان بخش توليدي نسبت به توليدات آن بخش (موضوع هزينه يابي توليد يا محصول است) هزينه غيرمستقيم ميباشد.
انواع هزينه هاي مستقيم:
از آنجائيكه در مؤسسات توليدي معمولاً موضوع هزينه يابي محصول است هزينه هاي مستقيم را به دو بخش تقسيم مي كنند:
مواد مستقيم (Direct Material)
دستمزد مستقيم (Direct Label)
به مجموع هزينه هاي مستقيم فوق، بهاي اوليه (prime cost) گويند.
هزينه هاي غيرمستقيم
هزينه هاي غيرمستقيم توليد را مجموعاً سربار ساخت يا سربار توليد (over head) مي گوئيم. مجموع دستمزد مستقيم و سربار ساخت را اصطلاحاً «تبديل يا بهاي تبديل» گويند. بنابراين اشتراك بهاي اوليه و بهاي تبديل، دستمزد مستقيم است.
طبقه بندي هزينه ها (Cost classification)
طبقه بندي براساس ماهيت هزينه
طبقه بندي براساس رفتار هزينه
طبقه بندي براساس دوره هاي انتفاع هزينه ها
طبقه بندي براساس كل يا متوسط بودن هزينه ها
طبقه بندي براساس عملكرد مديريت
1. طبقه بندي براساس ماهيت هزينه
الف) هزينه محصول: هزينه هايي است كه بهاي تمام شده توليد را تشكيل ميدهد. اين هزينه و جزئيات آن تابع هدف هزينه يابي است. محصول از ابتدا تا انتهاء يك زنجيره را طي ميكند كه اصطلاحا زنجيره ارزش (Value chain) مي گوييم: اين زنجيره در نمودار زير نشان داده شده است:
اينكه از اين زنجيره 6 حلقه اي، كداميك هزينه محصول است بستگي به هدف هزينه يابي دارد: اگر هدف از هزينه يابي ، قيمت گذاري باشد كل هزينه هاي مربوط به اين زنجيره، هزينه محصول است. زمانيكه مقاصد مالياتي مد نظر است (در امريكا) هزينه محصول را سه عامل اول تشكيل ميدهد و زماني كه گزارشگري مالي مدنظر است هزينه هاي محصول را فقط هزينه هاي توليد (مواد مستقيم، دستمزد مستقيم و سربار ساخت) تشكيل ميدهد.
چون در درس حسابداري صنعتي I بيشتر تاكيد بر آن بخش از حسابداري صنعتي است كه با حسابداري مالي در ارتباط است، هزينه هاي محصول را صرفا هزينه هاي توليد آن مي دانيم.
ب) اين نوع هزينه ها برخلاف هزينه هاي محصول از نوع cost نيستند، بلكه عمدتاً expense مي باشند. اين نوع هزينه ها منافع آتي ندارند و شامل هزينه هاي توزيع و فروش و هزينه هاي اداري و تشكيلاتي ميشوند.
2- طبقه بندي براساس رفتار هزينه
منظور از رفتار هزينه، عكس العمل هزينه ها، نسبت به تغييرات عامل هزينه است. از اين ديدگاه هزينه ها را به سه دسته تقسيم مي كنند:
الف) هزينه متغير (varible cost)
ب) هزينه ثابت (Fixed cost)
ج) هزينه نيمه متغير (Semierible cost)
الف) هزينه متغير: هزينه هايي هستند كه مبلغ كل آنها در اثر تغييرات عامل هزينه، تغيير ميكند ولي نرخ آن براي هر واحد از عامل هزينه ثابت است.
نمونه هايي از هزينه هاي متغير عبارتست از مواد مستقيم مصرف شده ، دستمزد مستقيم و سربار متغير؛ (مثل مواد غير مستقيم، دستمزد غيرمستقيم و …)، هزينه متغير توزيع و فروش و هزينه متغير اداري و تشكيلاتي
«نمودار هزينه متغير كل »
ب) هزينه هاي ثابت: هزينه هايي هستند كه مبلغ كل آن در يك دامنه مربوط، در اثر تغييرات عامل هزينه تغيير نمي كند ولي نرخ آن براي هر واحد از عامل هزينه متغير است.
دامنه مربوط (Relevent Renge) عبارتست از حد فاصل حداقل و حداكثر عامل هزينه كه در آن كل هزينه ثابت تغيير نمي كند.
سئوال: متغير بودن هزينه متغير كل با هزينه ثابت هر واحد چه تفاوتي دارد؟
هزينه متغير كل صعودي است و با افزايش عامل هزينه افزايش مي يابد در حاليكه هزينه ثابت هر واحد نزولي است. به عبارت ديگر رابطه هزينه متغير كل با تعداد عامل هزينه به ترتيب يك رابطه مستقيم و معكوس ميباشد. تفاوت ديگر اين است كه هزينه متغير كل (TVC) خطي است در حاليكه نمودار هزينه ثابت هر واحد (FCU) غير خطي ميباشد.
نمونه هايي از هزينه هاي ثابت عبارتست از: سربار ثابت ساخت (مانند هزينه اجاره كارخانه، هزينه استهلاك ماشين آلات توليدي به روش خط مستقيم، هزينه حقوق سرپرستان توليد، هزينه بيمه بخش توليد و …)، هزينه ثابت توزيع و فروش و هزينه هاي ثابت اداري و تشكيلاتي.
ج) هزينه هاي نيمه متغير:
هزينه هايي هستند كه بخشي از آنها ثابت و بخشي ديگر متغير است. نمونه بارز اين نوع هزينه ها، هزينه آب و برق و تلفن است. در حسابداري صنعتي، هزينه هاي نيمه متغير را تفكيك مي كنند به اين ترتيب كه بخش ثابت آنرا با هزينه هاي ثابت و بخش متغير آن را با هزينه هاي متغير جمع مي كنند.
خودآزمايي
هزينه ثابت شركت الف 504.000 ريال بوده (اين مبلغ بخش ثابت هزينه هاي نيمه متغير را نيز شامل ميشود) و هزينه متغير هر واحد محصول 1.500 ريال است اگر تعداد توليد و فروش به عنوان عامل هزينه در نظر گرفته شود با توجه به سطوح مختلف توليد و فروش 100 و 200 واحد و 900 واحد و 1000 واحد:
مطلوبست اولاً جدولي تهيه نمائيد كه نمايانگر تعداد توليد و فروش، هزينه ثابت كل، هزينه متغير هر واحد، هزينه متغير كل، هزينه كل، هزينه ثابت هر واحد و هزينه متوسط هر واحد باشد.
ثانياً با توجه به جدول تهيه شده در بند مذكور نمودارهاي هزينه ثابت كل، هزينه متغير كل، هزينه ثابت هر واحد، هزينه متغير هر واحد و هزينه كل را نمايش دهيد.
3) طبقه بندي براساس دوره هاي انتفاع از هزينه:
الف) هزينه هاي جاري
هزينه هايي هستند كه انتفاع آن مختص يك دوره است مثل هزينه توزيع وفروش، هزينه اداري و تشكيلاتي
ب) هزينه هاي سرمايه اي
هزينه هايي هستند كه داراي منافع آتي نيز هستند. دارايي ثابت نوعي هزينه هاي سرمايه اي هستند. به مرور كه هزينه هاي سرمايه اي منافع خود را از دست مي دهند، بخش از دست رفته آنها به عنوان هزينه جاري طبقه بندي مي گردد مثل هزينه استهلاك.
هزينه هاي جاري از نوع expense هستند ولي هزينه هاي سرمايه اي از نوع cost.
4) طبقه بندي براساس كل يا متوسط بودن:
الف- هزينه كل ب- هزينه متوسط يا هزينه هر واحد
5) طبقه بندي براساس عملكرد مديريت
بر اين اساس هزينه ها را به 3 دسته تقسيم مي كنند:
الف- هزينه هاي توليد ب- هزينه هاي توزيع و فروش ج- هزينه هاي اداري و تشكيلاتي
صورت سود و زيان در مؤسسات خدماتي، بارزگاني و توليدي
وظايف حسابداري صنعتي چيست؟ نقش حسابداري صنعتي در اداره بهتر سازمان چيست؟
مشاركت در برنامه ريزي (تهية بودجه)، تهيه اطلاعات لازم به منظور تصميم گيريهاي مديريت، مشاركت در كنترل، تعيين بهاي تمام شده موجوديها جهت درج در صورتهاي مالي .
موسسه خدماتي x
صورت سود و زيان
براي دوره مالي منتهي به 29/12/78 شركت توليدي z
صورت سود و زيان
براي دوره مالي منتهي به 30/12/79
ريال ريال ريال ريال
درآمدها
كسر ميشود: هزينه ها
هزينه حقوق و دستمزد
هزينه آب و برق
هزينه استهلاك
هزينه تبليغات
**
**
**
** *** فروش
كسر ميشود:
بهاي تمام شده كالاي فروش رفته (يادداشت 1)
سود ناخالص
كسر ميشود: هزينه هاي عملياتي
هزينه توليد و فروش
هزينه اداري و تشكيلاتي
**
** ***
(***)
**
جمع هزينه ها (***) جمع هزينه هاي عملياتي (**)
سود (زيان) خالص *** سود (زيان) خالص **
شركت بازرگاني Y
صورت سود و زيان
براي دوره منتهي به 29/12/78
ريال ريال ريال
فروش خالص
كسر ميشود: ب ت ك ف
موجود كالاي اول دوره **
خريد خالص **
اضافه ميشود :
هزينه حمل كالاي خريداري شده **
ب ت كالاي خريداري شده **
ب ت كالاي آماده براي فروش **
كسري ميشود:
موجودي كالاي پايان دوره (**)
ب ت ك ف (***)
سود ناخالص ***
كسرميشود: هزينه هاي عملياتي
هزينه هاي توزيع و فروش **
هزينه اداري و تشكيلاتي **
(***)
سود خالص عملياتي ***
يادداشت 1
صورت بهاي تمام شده كالاي فروش رفته
ريال
موجودي كالاي ساخته شده اول دوره **
اضافه ميشود: بهاي تمام شده كالاي ساخته شده طي دوره (يادداشت 2) **
بهاي تمام شده كالاي آماده براي فروش **
كسر ميشود: بهاي تمام شده كالاي ساخته شده آخر دوره (**)
بهاي تمام شده كالاي فروش رفته **
يادداشت 2:
صورت بهاي تمام شده كالاي ساخته شده طي دوره
ريال ريال
موجودي كالاي در جريان ساخت اول دوره **
اضافه ميشود: بهاي توليد (ساخت)
مواد مستقيم مصرف شده (يادداشت3) **
دستمزد مستقيم **
سربار ساخت **
جمع هزينه هاي توليد (بهاي ساخت) **
بهاي متام شده كالاي در جريان ساخت طي دوره **
كسر ميشود: كالاي در جريان ساخت آخر دوره (**)
بهاي تمام شده كالاي ساخته شده طي دوره **
يادداشت 3:
صورت محاسبه مواد مستقيم مصرف شده
موجودي مواد مستقيم در ابتداي دوره **
خريد **
كسرمي شود: برگشت از خريد و تحقيقات **
تخفيفات نقدي خريد **
خريد خالص **
اضافه ميشود: هزينه حمل مواد خريداري شده **
بهاي تمام شده مواد خريداري شده **
بهاي تمام مواد آماده مصرف **
كسر ميشود: موجودي مواد آخر دوره (**)
مواد مستقيم مصرف شده **
مثال:
اطلاعات زير درمورد عمليات بهمن ماه شركت ايران در دست ميباشد مطلوبست تهيه صورت بهاي تمام شده كالاي فروش رفته و تعيين اينكه بهاي تمام شده هر واحد تكميل شده طي بهمن ماه چند ريال بوده است؟
موجودي مواد مستقيم در ابتدا و پايان دوره به ترتيب 50.000 ريال و 70.000 ريال
كالاي در جريان ساخت ابتدا و پايان دوره به ترتيب 150.000 ريال و 110.000 ريال
موجودي كالاي ساخته شده ابتدا و پايان دوره به ترتيب 400.000 ريال و 320.000 ريال
مواد مستقيم خريداري شده طي دوره و هزينه حمل آن به ترتيب 200.000 ريال و 20.000 ريال
دستمزد مستقيم 2.000 ساعت به نرخ هر ساعت 120 ريال.
سربار ساخت در اين شركت براساس 80% دستمزد مستقيم منظور ميشود. تعداد واحدهاي تكميل شده (توليد شده) طي بهمن ماه 100 واحد ميباشد.
شركت ايران
صورت بهاي تمام شده كالاي فروش رفته
براي يك ماهه منتهي به 30 بهمن 79
كالاي در جريان ساخت ابتدا دوره 150.000
موجودي مواد مستقيم در ابتداي دوره 50.000
خريد 200.000
بعلاوه: هزينه حمل 20.000
بهاي تمام شده مواد خريداري شده 220.000
بهاي تمام شده مواد آماده مصرف 270.000
موجودي مواد مستقيم در پايان دوره (70.000)
مواد مستقيم مصرف شده 200.000
دستمزد مستقيم 240.000
سربار ساخت 192.000
جمع هزينه هاي توليد 632.000
بهاي تمام شده كالاي در جريان ساخت طي دوره 782.000
كسر ميشود: كالاي در جريان ساخت آخر دوره (110.000)
بهاي تمام شده كالاي ساخته شده 672.000
بعلاوه: م. كالاي ساخته شده اول دوره 400.000
بهاي تمام شده كالاي آماده براي فروش 1.072.000
كسر ميشود: موجودي كالاي آخر دوره (320.000)
بهاي تمام شده كالاي فروش رفته 752.000
گردش حسابهاي صنعتي
كنترل مواد كالاي در جريان ساخت كالاي ساخته شده
** ** ** ** **
** ** **
كنترل حقوق و دستمزد ** ** *** ***
** **
سربار جذب شده
*** *** بهاي تمام شده كالاي فروش رفته
** ***
ثبت حسابهاي صنعتي
ثبت حسابهاي صنعتي در دو حالت قابل بررسي است:
حالت 1) زماني كه فقط يك دفتر براي شركت نگهداري ميشود و كليه عمليات شركت اعم
از عمليات مركز و عمليات كارخانه يا كارگاه در آن به ثبت مي رسد.
حالت 2) زماني است كه كارخانه و مركز هر كدام داراي دفاتر مستقلي هستند و هر يك عمليات مربوط به خود را در دفترشان ثبت مي كنند.
ثبت حسابهاي صنعتي در حالت اول:
ثبت هاي مربوط به مواد
1- خريد مواد مستقيم
كنترل مواد **
بانك (حسابهاي پرداختني) **
2- برگشت مواد به فروشنده
بانك / حسابهاي پرداختني **
كنترل مواد **
3- ارسال مواد مستقيم به خط توليد (كارخانه) كالاي درجريان ساخت **
كنترل مواد **
4- برگشت مواد مستقيم از كارخانه
به انبار كنترل مواد **
كالاي در جريان ساخت **
5- خريد مواد غيرمستقيم
ملزومات(ملزومات مصرفي يا كارخانه) **
بانك/ حسابهاي پرداختني **
6- برگشت مواد غيرمستقيم به فروشنده بانك / حسابهاي پرداختني **
ملزومات كارخانه **
7- ارسال مواد غيرمستقيم به خط توليد (كارخانه) كنترل سربار **
ملزومات كارخانه **
8- برگشت مواد غيرمستقيم از خط توليد به انبار ملزومات كارخانه **
كنترل سربار **
ثبتهاي مربوط به دستمزد
1- تهيه ليست حقوق و دستمزد (مبلغ ناخالص حقوق و دستمزد)
كنترل حقوق و دستمزد (مبلغ ناخالص حقوق ودستمزد) **
بيمه پرداختني **
ماليات پرداختني **
حقوق و دستمزد (خالص حقوق و دستمزد) **
2- تسهيم (تخصيص) حقوق و دستمزد
كالاي در جريان ساخت (دستمزد مستقيم) **
كنترل سربار (دستمزد غيرمستقيم) **
هزينه هاي توزيع و فروش **
هزينه هاي اداري و تشكيلاتي **
(ناخالص) كنترل حقوق و دستمزد **
3- پرداخت يا واريز كسورات
بيمه پرداختني **
ماليات پرداختني **
بانك **
4- پرداخت خالص حقوق و دستمزد به كاركنان
حقوق و دستمزد پرداختني **
بانك **
ثبت هاي مربوط به سربار
اطلاعات واقعي سربار معمولاً با تأخير در دسترس قرار ميگيرد مثلا هزينه آب و برق وتلفن معمولاً با تاخير مشخص مي گردند و يا سربار غير مستقيم كه از ساير دواير تخصيص مي يابد. با تأخير همراه است. بدين لحاظ در مورد نحوه برخورد با سربار سه راه پيش روي داريم:
الف) فرض كنيم كه سربار جزء هزينه توليد نيست اطلاعات حسابداري ناقص خواهد بود تصميمات مديريت غلط خواهد بود.
ب) صبر كنيم تا كليه اطلاعات سربار در دسترس قرار گرفت بهاي تمام شده را محاسبه نمائيم اطلاعات حسابداري به موقع نخواهد بود يكي از ويژگي هاي كيفي اطلاعات حسابداري به موقع بودن ميباشد.
ج) استفاده از تخمين و برآورد: (جذب سربار)
معادله خط سربار
مثال: x 2000=y يعني سربار براساس هر ساعت كار مستقيم 2000 ريال جذب توليد ميشود. x 80%=y يعني سربار براساس 80% هزينه دستمزد مستقيم جذب توليد ميشود.
مباني جذب سربار: 1- ساعت كار مستقيم 2- هزينه دستمزد مستقيم 3- هزينه مواد مستقيم 4- ساعت كار ماشين آلات 5- تعداد توليد
بعد از دسترسي به اطلاعات واقعي سربار، سربار جذب شده به كنترل سربار بسته ميشود و از اين طريق هر گونه اضافه يا كسر جذب سربار مشخص مي گردد. در اين درس به منظور سهولت حساب اضافه يا كسر جذب سربار به حساب بهاي تمام شده كالاي فروش رفته بسته ميشود ولي راههاي صحيحتري وجود دارد كه بعداً با آنها آشنا ميشويم.
برچسبها: